روزنوشته‌ها

نشانه‌های افراد وسواسی

اختلال شخصیت وسواسی ـ جبری به‌دلیل اشتغال ذهنی به نظم و ترتیب، کمال‌طلبی، کنترل روانی و بین‌فردی به بهای ازدست‌دادن انعطاف‌پذیری و کارایی فرد خواهد بود. افراد درگیر این اختلال ممکن است در تصمیم‌گیری بر سر این مسئله که کدام وظیفه را اول انجام دهند و یا بهترین راه برای انجام‌دادن کاری کدام است، دچار وسواس شده و هرگز آن کار را شروع نکنند.

این بیماری شکل‌های گوناگون دارد؛ از جمع‌وجور کردن مفرط گرفته تا شستشوی بیش‌ازحد دست‌ها یا کنترل مداوم اجاق گاز و دیگر کارهای روزمره. در اصل، این بیماری نوعی اختلال اضطرابی است که فرد را درگیر تفکرات تکراری ناتوان‌کننده می‌کند.

برای این بیماران کنترل رفتار و محیط خود بسیار مهم است؛ بنابراین در محیط‌هایی که تحت کنترل آن‌ها نیست دچار اضطراب و عصبانیت می‌شوند، هرچند شاید این عصبانیت را به طور مستقیم نشان ندهند. برای مثال، وقتی فرد بیمار از شیوه خدمات‌دهی در رستورانی ناراحت است، به‌جای شکایت‌کردن نزد مدیریت، مدام درباره این‌که چه میزان انعام به خدمتکار بدهد، غرولند می‌کند. هر آنچه برنامه‌ریزی معمول این افراد را تهدید کند یا به‌خطر اندازد اضطراب شدیدی در آنان به‌وجود می‌آورد؛ درنتیجه، برای رفع این اضطراب، آداب، رفتارها و برنامه‌های وسواسی بیشتری را به زندگی خود و وابستگان، مانند همسر و فرزندان، تحمیل می‌کنند.

این افراد معمولاً محبت خود را به روشی کاملاً محدود و به‌شدت کنترل‌شده ‌نشان می‌دهند و در حضور افرادی که احساساتشان را به‌خوبی بروز می‌دهند احساس ناراحتی می‌کنند. روابط روزانه آن‌ها بسیار رسمی و جدی است و هرگاه دیگر افراد به موضوعی می‌خندند یا شوخی می‌کنند این افراد سرسخت‌اند. آن‌ها حتی در برابر همسر خود نیز بسیار خشک‌اند و عشق خود را مخفی می‌کنند. تا زمانی‌که از سخنان خود مطمئن نباشند، در جمع ساکت می‌مانند. آن‌ها همواره ترجیح می‌دهند که سخنانی منطقی و هوشمندانه بیان کنند. با ورود به زندگی خانوادگی این افراد احساس می‌کنید که در پادگان نظامی هستید؛ به‌طوری‌که کوچک‌ترین خطا شدیدترین برخورد را درپی خواهد داشت.

برای تشخیص این اختلال وجود چهار یا تعداد بیشتری از علائم زیر ضروری است:

  • اشتغال ذهنی به جزئیات، اصول، فهرست‌ها، ترتیب یا برنامه؛ به گونه‌ای که نکته اساسی فعالیت گم می‌شود.
  • کمال‌طلبی به حدی است که این مسئله در تکمیل امور ایجاد تداخل می‌کند؛ برای مثال، شخص به دلیل عدم دستیابی به معیارهای بسیار محدودش قادر به تکمیل طرح خود نیست.
  • داشتن علاقه مفرط به کار و کارایی؛ حتی به بهای کنارگذاشتن فعالیت‌های تفریحی و رفت‌وآمد با دوستان بدون آن‌که ضرورت اقتصادی‌ای در بین باشد.
  • در موارد اخلاقی و رعایت ارزش‌ها بیش از حد جدی و وظیفه‌شناس، دقیق و انعطاف‌ناپذیر است.
  • در دورانداختن اشیا فرسوده و بی‌ارزش، ناتوان است.
  • در تفویض امور یا همکاری با دیگران تردید دارد؛ مگر این‌که آنان تسلیم مطلق روش او در اجرای امور باشند.
  • در خرج پول برای خود یا دیگران خست دارد، پول از نظر او چیزی است که باید برای بحران‌های آینده پس‌انداز شود.
  • همیشه سرسختی و عدم انعطاف‌پذیری خود را ابراز می‌کند.

این افراد الگوهای رفتاری طولانی‌مدت و پایداری دارند؛ از این رو این اختلال اغلب در بزرگسالی تشخیص داده می‌شود و تشخیص این اختلال در کودکی و نوجوانی بسیار دشوار است؛ زیرا کودک یا نوجوان در حال رشد سریع و تغییرات خلقی و دوره بلوغ است. در هر حال اگر این اختلال در کودکی یا نوجوانی تشخیص داده شود، نشانه‌ها باید برای حداقل یک سال پایدار باشند.

اختلال شخصیت وسواسی ـ جبری به‌طور معمول در مردان دوبرابر زنان دیده می‌شود و نرخ آن در جمعیت کل بین ۲/۱ و ۹/۷ است.

شدت این اختلال نیز مانند دیگر اختلالات شخصیتی با افزایش سن کاهش می‌یابد. به طوری که در سن چهل یا پنجاه سالگی علائم این بیماری خفیف‌تر می‌شود.
تشخیص اختلال وسواسی

اختلالات شخصیتی همچون اختلال شخصیت وسواسی ـ جبری را معمولاً روان‌شناس یا روان‌پزشک تشخیص می‌دهد. پزشکان خانواده یا پزشکان عمومی برای تشخیص چنین اختلالاتی آموزش ندیده‌اند و درصورت آموزش نیز به‌طور کامل آگاه نیستند. به همین دلیل هرچند در ابتدا می‌توان با پزشک عمومی درباره این مسئله مشورت کرد، اکثر اوقات این پزشکان بیمار را برای تشخیص دقیق‌تر و درمان به روان‌پزشک یا روان‌شناس ارجاع می‌دهند.

دلایل اصلی اختلال وسواسی

محققان هنوز دلایل اصلی اختلال وسواسی را نمی‌دانند؛ زیرا نظریه‌های زیادی درباره دلایل احتمالی این اختلال وجود دارد. بیشتر متخصصان عوامل ژنتیک و بیولوژیک را دخیل می‌دانند. برخی نیز عوامل اجتماعی همچون نوع تعاملات فرد در اوایل کودکی با خانواده، دوستان و همسالان را همراه با عوامل روان‌شناختی مطرح می‌کنند. این عوامل روان‌شناختی عبارت‌اند از: شخصیت و رفتار فرد که به دلیل محیط زندگی و مهارت‌های برخورد با تنش‌های زندگی در رفتار او نیز شکل گرفته است. بنابراین بر اساس این نظریه، نمی‌توان دلیل مجزایی را مطرح کرد و عواملی پیچیده و درهم‌تنیده مسئول ایجاد این اختلال هستند. اگر شخصی دچار این اختلال باشد، ریسک زیادی برای انتقال این اختلال به کودکان وی وجود دارد.

درمان

اغلب افراد دچار این اختلال هرگز به دنبال درمان نیستند؛ مگر این‌که اختلال آن‌ها موجب ایجاد مشکلی جدی در زندگی شخصی و کاری‌شان شود.

شیوه درمان اختلال شخصیت وسواسی ـ جبری به میزان تأثیر این اختلال بر زندگی روزانه فرد وابستگی دارد؛ اما دو درمان اصلی عبارت‌اند از:

درمان رفتاری‌شناختی: شامل مواجهه‌سازی و پیشگیری از پاسخ است. در این درمان، فرد بیمار با موقعیتی روبه‌رو می‌شود که از آن هراس دارد؛ اما در عین حال انجام‌دادن امور جبری و تکراری، مانند چک‌کردن مداوم یا تمیزکردن (پیشگیری با پاسخ عملی) را متوقف می‌کند و منتظر می‌شود که اضطراب از او دور شود. البته این کار تحت نظر روان‌درمانگر و به طور تدریجی انجام می‌شود.

دارودرمانی: در این روش با تغییر توازن مواد شیمیایی در مغز بیمار، علائم اختلال کنترل می‌شود. اگر این اختلال تأثیر منفی کمی بر زندگی روزانه فرد گذاشته باشد، درمان کوتاه‌مدت رفتاری‌شناختی کافی است؛ اما اگر این تأثیر چشمگیر باشد، دوره درمان رفتاری‌شناختی طولانی‌تر و فشرده‌تر می‌شود یا روش دارودرمانی توصیه خواهد شد. در صورتی که روان‌پزشک متخصص تشخیص دهد تأثیرات مخرب این اختلال بسیار جدی و ناتوان‌کننده است این دو درمان در کنار هم اعمال می‌شوند.

در طول جلسات، روان‌درمانگر مشکلات بیمار را به بخش‌های مجزایی تقسیم می‌کند تا کار درمان به صورت تدریجی انجام شود؛ برای مثال، مشکلات فکری یا عملکردهای فیزیکی و احساسی را به صورت مجزا بررسی و درمان می‌کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *