کتاب‌ها

پشتکار

کتاب‌های بسیاری هستند که نوید ثروتمند شدن و موفقیت یک شبه را می‌دهند. اما شرط لازم برای واقعیت بخشی به چنین کتاب‌هایی تنها با پشتکار اتفاق خواهد افتاد. همایش‌ها، فنون سرمایه‌گذاری و استقلال مالی بدون فوت وقت هرگز شما را به تصویری که انتظارش را دارید نخواهند رساند.

در واقع راهکار تمامی این فضاها یکسان است: این گام‌های ساده را بردارید تا حساب بانکی شما بدون هیچ تلاشی سیر صعودی پیدا کند. سپس شادمانی به دست می‌آید. اما گرگ اس. رید عقیده‌ی متفاوتی دارد. او در کتاب پشتکار اشاره به این نکته دارد که

« تمامی این راهکارها تنها می‌توانند افراد را از مسیر اصلی دور کنند. با این داستان‌ها ما هدف فرد دیگری را دنبال می‌کنیم و در بهترین حالت تا نیمه راه او را می‌رویم، خسته می‌شویم و دست از تلاش برخواهیم داشت. وقتی هدف اصلی خودتان را نشناسید و ضعیف عمل کنید، موانع غیرقابل عبور می‌شوند.»

حقیقت این است که ما برای دستیابی به هدف‌هایمان ابتدا باید با چالش‌ و موانع زیادی روبه‌رو شویم. در این داستان‌ها به خواننده گفته نمی‌شود که شرایط غیرمترقبه ناگاه پیش می‌آید و ما ناگریز باید ‌آن‌ها را بپذیریم. از همه مهم‌تر نحوه پذیرش، انکار یا سرمایه‌گذاری بر این شرایط ناخواسته است که در نهایت تعیین می‌کند ما پیروزیم یا شکست خورده.

در جایی دیگر از کتاب «پشتکار» درباره روش برخورد با مشکلات صحبت شده است و نویسنده به این نکته اشاره دارد که «شخصیت واقعی ما در لحظات تردید و عدم اطمینان رو می‌شود. برای بسیاری از افراد اولین نشانه‌های سختی و دشواری کافی است تا پا پس کشند و نومید شوند. اما برخی دیگر به محض بروز مشکلات، عزمشان را جزم می‌کنند که راهی برون‌رفت یا حل آنها بیابند. آن‌ها به جای اینکه تسلیم شوند از این مشکلات، فرصتی می‌سازند، چون می‌دانند این موانع همیشه هستند. آن‌ها می‌دانند که برخی فرصت‌ها در اعماق دل مشکلات خانه دارند اما بعضی دیگر به راحتی دست‌یافتنی هستند. میزانی که می‌توانیم خود را آرام نگه داریم، نفس بکشیم، با دقت همه چیز را بررسی کنیم و موضعی انتخاب کنیم که در آن بهتر بتوانیم فرصتی را در یک چالش بیابیم، همان میزان موفقیت ما را نشان می‌دهد. در این حالت در شرایطی قرار می‌گیریم که بر هر چالشی پیروز می‌شویم و خواسته‌های خود را هر چه باشد، به دست می‌آوریم.»

اشتباه نکنید، تعیین موضع مناسب با چالش‌ها ساده نیست. خود این امر نیز یک چالش بزرگ است. «در حقیقت بسیاری بر این عقیده‌اند که همه ما انسان‌ها، جویای شادمانی، ثروت و وفور هستیم اما واقعیت این است که همیشه به این شکل نیست! تنها زمانی می‌توانید بگویید که حقیقتا به دنبال این نعمت‌ها هستید که در رفتارتان نیز همین واژه‌ها را زندگی کنید.برای نیل به چنین اهدافی و شادابی ابتدا باید قاعده‌ای داشته باشیم که بر اساس آن، مفهوم شادمانی را معنا نماییم. وقتی هدفی روشن و معین داشته باشیم، باید برای پیدا کردن فرصت‌هایی که در طول مسیر درون چالش‌ها وجود دارند، قاعده و نظم را حفظ کنیم و از آن پیروی کنیم.

وقتی همه چیز بر وقف مراد است خوب بودن و شاد بودن بسیار ساده است. سوال این است که وقتی چالش یا مانعی از راه می‌رسد، چطور واکنش نشان می‌دهیم. درست در همین لحظه است که ما خود را به عنوان انسان به هستی و کاینات معرفی می‌کنیم. وقتی تسلیم می‌شویم، به طور خودکار شکست خورده‌ایم. ساده بگویم به هدفهایمان دست نیافته‌ایم. اما وقتی مانع یا مشکل را می‌پذیریم، قادر خواهیم بود که به روشنی دلایل بروز آن مشکل را بفهمیم، فرصتی از درون آن بیابیم و سپس مسیر خود را تغییر دهیم اما باز هم مقصدمان همان هدف قبلی است.

چگونگی مدیریت موانع موقت، نتیجه کار را مشخص می کند.

وقتی موانع سر به آسمان می کشند، آیا سرشان را قطع می‌‌کنید یا روی آنها می‌ایستید؟ آیا شایعات را باور می‌کنید یا کمی تحقیق می‌کنید و حقیقت را در می‌یابید؟ در واقع تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها، در ما شخصیت، قدرت، عزم، شکیبایی و از همه مهم‌تر پشتکار را نشان می‌دهد.«بیایید با هم از یک دیدگاه متفاوت و غیر معمول به پدیده موفقیت نگاه کنیم و قاعده خود را مهندسی معکوس کنیم. به جای آنکه بر یک طرح دقیق و بی عیب و نقص، تمرکز کنیم، برعکس عمل نماییم. منظورم این است که روی شکست و مفهوم فراموش شده آن یعنی از دست دادن فرصت متمرکز شویم.»

این مسیله یکی از نکات اصلی است که در این کتاب به آن اشاره شده است. این کتاب در دوازده فصل درباره مسایل و مواردی که افراد برای رسیدن به اهداف خود لازم است انجام‌اش دهند صحبت کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *