آموختیم که انسانها بیخبر از اینکه هر انسانی زبان عشق متفاوتی دارد، با همان زبان عشق خودشان به دیگران مهر میورزند. به همین علت است که یک ارتباط علیرغم شروع زیبا و رمانتیک آن پس از مدتی به جنگ و دعوا تبدیل میشود و هر دو طرف از علت آن بیخبرند. در مورد دو زبان عشق یعنی کلام تائید کننده و وقت گذاشتن برای یکدیگر به تفصیل صحبت کردیم. اکنون نوبت به زبان سوم عشق یعنی هدیه دادن میرسد.
گری چاپمن در مصاحبهای میگوید: «پیشینه علمی من قبل از مشاوره در زمینه مردم شناسی بود و همیشه یک موضوع مرا به شگفتی وامیداشت. این که در تمام فرهنگهای غرب و شرق، هدیه دادن نماد عشق است. وقتی به کسی هدیه میدهی، به او میگویی: «به تو فکر میکنم.» این هدیه لزوما نباید گران قیمت باشد بلکه باید در پس آن اندیشهای گران و ارزشمند نهفته شده باشد.
تقریبا هر چیزی که در مورد عشق نوشته میشود، به بیان این نکته اشاره دارد که قلب عشق همان روح دادن و بخشیدن است. همه پنج زبان عشق بر فعل بخشیدن تکیه دارند اما این نوع بخشش برای هر زبانی متفاوت است. برای دسته ای از ما، دریافت کردن هدیه ، نمادی از عشق است که به خوبی دیده میشود و عشق را با صدایی رسا و بلند فریاد میزند.
هدیه چیزی است که در دست میگیرید، لمسش میکنید و به دوستتان میگویید: «میبینی. او به من فکر میکند. او به یاد من است.» قطعا وقتی به کسی هدیهای میدهی، باید به او بیندیشی. هدیه، خود نماد همان اندیشه است. مهم نیست که برایش بهایی گزاف داده باشی یا نه. مهم این است که جایی در گوشه ذهنت به یار اندیشیدهای. و نه تنها اندیشهای که در ذهن عاشق نهفته، بلکه اندیشهای که پس از گرفتن هدیه در ذهن معشوق نقش میبندد، اهمیت دارد.
مادرها همیشه روزهایی را به یاد دارند که فرزندانشان گلی را از باغچه یا پارک چیدهاند و به آنها هدیه دادهاند. با این که خودشان تمایلی به چیدن گل نداشتهاند، اما باز هم لبخند رضایت بر لبشان نشسته است.
در همه فرهنگها هدیه دادن، نماد بصری عشق است. بیشتر مجالس عروسی شامل دادن و دریافت کردن حلقه ازدواج است. کسی که مراسم را اجرا میکند، میگوید: «این حلقهها نشان بیرونی و دیدنی پیوندی درونی و معنوی است که قلب هر دو نفر شما را در عشقی که هیچ پایانی ندارد، به هم متصل میسازد. شاید به همین دلیل است که بیشتر زن و شوهرها وقتی رابطهشان به سردی میگراید، حلقههایشان را درمیآورند. این بیرون آوردن حلقه نمادی بصری است که به دیگران میگوید که ازدواج آنها با مشکل جدی روبهرو شده است.
نمادهای بصری عشق برای برخی از افراد مهمتر از افراد دیگر است. اگر دریافت هدیه زبان اصلی من باشد، ارزش زیای برای حلقهای که همسرم دستم کرده است، قائل میشوم و همیشه آن را با غرور به دست میاندازم.
شاید در میان شما کسی باشد که با خواندن همین چند پاراگراف با نومیدی بگوید: «اما من اهل هدیه دادن نیستم. راستش در کودکی و نوجوانی هم زیاد هدیه نگرفته ام و هدیه نداده ام. اصلا آدابش را بلد نیستم. هرگز به ذهنم نمی رسد که به کسی که دوستش دارم، هدیه دهم.» به شما تبری می گویم چون اولین گام که همان شناخت و اکتشاف است را در مسیر عاشقی کردن برداشته اید. پاسخ خیلی ساده است. شما و معشوقتان دو زبان متفاوت عشق دارید. اگر زبان اصلی عشق همسر یا دوست شما، دریافت هدایا است، خیلی راحت می توانید به یک عاشق پیشه ماهر در این زمینه تبدیل شوید. راستش را بخواهید این زبان، ساده ترین زبان عشق است. دکتر چاپمن در سمینارهایش تاکید می کند که برای آسان شدن این کار یک فهرست تهیه کنید. تهیه این فهرست نیاز به خوب گوش دادن دارد. باید به شریک عشقی خود خوب گوش دهید تا بفهمید او چه چیزهایی را دوست دارد. میتوانید از کمک دوستان یا اعضای خانواده او استفاده کنید. هرگز منتظر یک مناسبت خاص نباشید. اگر زبان اصلی عشق همسر شما، هدیه گرفتن است، هر چیزی را که به عنوان هدیه به او دهید، نشانی از عشق شما میداند. میتوانید شاخه ای گل از باغچه خانهتان بچینید و آن را هدیه دهید. ممکنست مقاله ای خاص در مجله ای بخوانید که آن را بپسندید و ترجیح دهید که همان مقاله را برای عشق خود نیز ببرید. هدیه دادن، میتواند بسیار ساده باشد.
هدایا را میتوان خرید، پیدا کرد یا ساخت. ممکنست مردی کنار جاده بایستد و دستهای گل وحشی برای همسرش درست کند، ممکنست کارت تبریکی زیبا و ارزان خریداری کند و یا آن را با قطعهای کاغذ باطله خودش بسازد، قیچی را بردارد و قلبی را از کاغذ جدا کند، روی آن بنویسید: «عاشقت هستم،» و آن را هدیه دهد.
اگر میخواهید یک هدیه دهنده ماهر شوید، قبل از هر چیز باید نگرش خود را نسبت به پول تغییر دهید. هر یک از ما استنباط منحصربفردی از رسالت پول داریم و البته در هنگام خرج کردن پول نیز احساسات متفاوتی به هر یک از ما دست میدهد. برخی از ما ولخرج هستیم یعنی از خرج کردن پول، لذت میبریم. برخی از ما صرفهجو هستیم یعنی از پسانداز کردن لذت میبریم.
اگر شما ولخرج هستید، پس مشکل زیادی با خرید هدیه برای همسرتان نخواهید داشت اما اگر اهل جمع کردن هستید، قطعا در هنگام خرید هدیه، نوعی مقاومت عاطفی را تجربه خواهید کرد. احتمالا با خودتان فکر میکنید که «من برای خودم هم چیزی نمیخرم حالا مگر مغز خر خوردهام که برای همسرم پول خرج کنم؟» لطفا این نگرش را این طور تغییر دهید که «وقتی برای همسرم هدیهای تهیه میکنم، در حقیقت برای خودم چیزی خریدهام. اگر واقعا زبان اصلی عشق همسر شما هدیه گرفتن است، خرید هدیه برای او را نوعی سرمایهگذاری و پس انداز عشق بدانید. شما با این کار مخزن عشق عاطفی همسرتان را پر میکنید و سرمایهگذاری خوبی در روابطتان کردهاید. حالا که مخزن عشق همسرتان پر و سرشار است، او نیز با فراغ بال نیازهای عاطفی شما را متناسب با زبان عشقتان پاسخ خواهد داد. وقتی نیاز هر دوی شما رفع شود، رابطه و ازدواج شما بعدی کاملا جدید را تجربه خواهد کرد. پس لطفا نگران پس انداز کردن نباشید.
قبل از اتمام این مقاله میخواهم به موضوعی مهم اشاره کنم. هدیه همیشه چیزی نیست که آن را در دست گیریم و فیزیک و رنگ و شکل آن را حس کنیم. گاهی بهترین هدیه میتواند هدیه حضور باشد. منظورم حضور در مکانها و زمانهایی است که همسرتان بیش از هر وقت دیگری به شما نیاز دارد. برایتان مثالی میاورم. یکی از مراجعانم با چشمانی گریان و صدایی لرزان گفت: «میدانید دکتر شوهرم بیسبال را بیشتر از من دوست دارد.» از او پرسیدم: «چطور به این نتیجه رسیدی؟»
- درست روزی که من فرزندمان را به دنیا آوردم و در بیمارستان بستری بودم، او مشغول بازی بیسبال بود.
- منظورت چیست یعنی وقتی بچه به دنیا آمد، آنجا نبود.
- آمده بود ولی آن قدر ایستاد که من فارغ شوم و بعد هم مرا تنها گذاشت و با دوستانش مشغول بیسبال شد. این مهمترین لحظات زندگی ما بود. دلم میخواست آن را با هم سهیم باشیم. من به شاخههای زیبای رزی که برایم آورده بود نگاه کردم و در دل گفتم کاش هیچ گلی روی میز کنار تختم نبود اما دستانش در دستانم بود.
در مقاله بعد به زبان چهارم عشق یعنی خدمت به یکدیگر اشاره خواهیم کرد.
ممنون اطلاعات خوبی بود. لطفا اگر اطلاعات کامل تری دارید
در سایت قرار دهید
ممنونم. سری مقالات زبان عشق در مجله راز به چاپ رسیده. از این طریق می تونید بقیه اطلاعات رو به دست بیاورید.